Friday, July 21, 2006

بحران قره باغ در اغما


بحران قره باغ در اغما

ارامنه قره باغ با به دست گيرى كنترل نواحى قره باغ كوهستانى، استانى خود مختار در جمهورى آذربايجان، و اشغال هفت ناحيه پيرامونى آن در خاك جمهورى آذربايجان به عنوان مناطق حائل، موفق شدند حدود يك پنجم اراضى جمهورى آذربايجان را به كنترل خود درآورند. اين روند به تدريج از آغاز فروپاشى شوروى تا ۱۹۹۴ ادامه يافت و در ماه مه ،۲۰۰۴ گروه مينسك سازمان امنيت و همكارى اروپا (متشكل از نمايندگانى از يك كشور منطقه اى، يعنى روسيه و دو كشور خارج از منطقه يعنى فرانسه و ايالات متحده) آتش بس را بين ارامنه و آذرى ها برقرار كرد. سئوال اين است چرا ارامنه ساكن در استان قره باغ كوهستانى خواهان جدايى از جمهورى آذربايجان و استقلال كامل به عنوان يك جمهورى هستند؟ چرا در هنگام كنترل اوضاع قره باغ كوهستانى توسط ارامنه ساكن در قره باغ و اشغال هفت ناحيه مجاور، هيچ فردى در اين اراضى هم چون برخى نقاط جهان از جمله فلسطين، باقى نماند. به نظر مى رسد آذرى هاى ساكن در قره باغ كوهستانى كه كمتر از ۲۰درصد كل ساكنان اين استان را تشكيل مى دادند، به جهت عدم تعلق به خاكى كه در آن ساكن بودند، نخواستند در اين اراضى باقى بمانند و به سوى ديگر نقاط آذربايجان از جمله مترويل باكو سرازير شدند، حركتى كه نشان از توزيع نامتعادل جمعيت و ثروت در اين كشور داشت. نكته لازم به يادآورى آنكه مرزهاى بين جمهورى هاى تشكيل دهنده اتحاد شوروى، مرزهاى بين المللى نبودند، بنابراين اين مرزها تحديد حدود نشده و معاهده اى بين المللى بين اين جمهورى ها امضا نشده بود. به همين سبب تعيين حدود بين جمهورى ها بيشتر بر اساس تقسيمات ادارى داخلى اتحاد شوروى و برآورده كردن برنامه هاى مناطق اقتصادى هجده گانه اى بود كه قفقاز جنوبى يكى از آنها بود. وجود بوم بسته هاى (enclave) يك جمهورى در نواحى مجاور جمهورى ديگر خود گوياى اين واقعيت است. با در نظر گرفتن اين واقعيات مى توان درگيرى بين دو جمهورى ارمنستان و آذربايجان بر سر مسئله قره باغ را در اين چارچوب ارزيابى كرد. به همين سبب سازمان ملل متحد و شوراى امنيت اين مسائل را زياد جدى نگرفته اند، هر چند در مورد فلسطين اشغالى نيز پس از گذشت چندين دهه از صدور قطعنامه هاى متعدد، هنوز اقدام عملى از سوى اسرائيل انجام نشده است. بنابراين نبايد انتظار داشت كه مسئله قره باغ در چارچوب ها و نرم هاى متعارف بين المللى حل و فصل شود. لذا بحران مى تواند سال ها ادامه داشته باشد. آنچه مردم دو جمهورى آذربايجان و ارمنستان از آن رنج مى برند نه تصرف و كنترل استان قره باغ كوهستانى و نه نواحى پيرامونى آن است، بلكه دستاويز قرار دادن وجود اين بحران به عنوان مستمسكى براى ادامه حكومت هيات هاى حاكمه اى است كه توانايى حل مشكلات اقتصادى مردم از جمله رفع بيكارى، مبارزه با مافياى اقتصادى، رشوه و فساد ادارى ندارد. اكنون بحران قره باغ براى هر دو هيات حاكمه و طرف سوم يعنى قره باغى ها به مسئله اى حيثيتى تبديل شده است. اگر نهادهاى بين المللى آن را به نفع آذربايجان تمام كنند، هيات حاكمه ارمنستان به مردم خود كه سال ها از بحران اقتصادى و كمبودها و بيكارى و فقر و فساد و رشوه به بهانه وجود جنگ رنج برده اند، چه پاسخى مى تواند بدهد. آيا آنها نخواهند پرسيد اگر تصميم بر اين بود كه قره باغ دوباره در تركيب جمهورى آذربايجان قرار بگيرد، چرا سال اول مناقشه اين كار نشد؟ چرا جوانان ما در جبهه شهيد شدند و ده ها سئوال ديگر. همين طور اگر تصميم بر اين باشد كه قره باغ مستقل يا به ارمنستان داده شود، چرا در آغاز مناقشه اين كار انجام نشده بود؟ پاسخ به خانواده هزار ها شهيد و صدها هزار آواره جنگى را چه كسى عهده دار خواهد بود؟ بايد توجه داشت كه قفقاز بر خلاف آنچه پنداشته مى شود، هيچ گاه يك نظام واحد نبوده مگر زمانى كه يك قدرت برتر، كل آن را در سيطره خود داشته است مانند دوره هاى ساسانى، صفوى و امپراتورى روسيه و شوروى. بنابراين در بررسى مسائل قفقاز جنوبى نمى توان آن را در چارچوب يك سيستم واحد مورد ملاحظه قرار داد. از اين رو، حل مناقشاتى كه در اين منطقه رخ داده است، از پيچيدگى هاى ويژه اى برخوردار است كه تاكنون مدلى از پيش تعيين شده براى آن وجود نداشته است. شايد اين بحران را بتوان به بحران كشمير تشبيه كرد كه بهترين وضعيت آن، بدترين وضعيت آن است و آن وضع موجود است. براى ملت ارمنى كه از همه سو سرزمين هاى خود را از دست داده، قره باغ هويت جديدى است كه سال ها به دنبال آن بوده است. در حالى كه ارامنه داراى سابقه اى كهن از دولتمدارى بوده اند، آذرى ها به تازگى بدان دست يافته اند. حتى نام آذربايجان براى اران، جعلى است. ملت ارمنى كه آرارات كوه مقدس خود را همه روزه در جنوب كشور در منظر خود دارد به دنبال هويت جديدى است كه با نمادهاى كهن و اسطوره اى اش پيش رو دارد. آرارات در تركيه نزديكى مرز ارمنستان قرار دارد و نماد زندگى و سر بلندى براى ارامنه به شمار مى رود. به دست گيرى كنترل قره باغ كوهستانى از سوى ارامنه قره باغ، به زعم آنان حقى است كه پيشترها از آن محروم شده بودند. بنابراين طرف سوم، با قدرت بيشترى نسبت به طرف اول (آذربايجان) و طرف دوم (ارمنستان) به مسئله قره باغ مى نگرد. در پاييز ۲۰۰۶ ارامنه قره باغ پانزدهمين سال آزادى قره باغ و پنجمين سال تاسيس جمهورى قره باغ را جشن مى گيرند. ارامنه قره باغ با به دست گيرى ارتفاعات مشرف بر دشت شيروان، هر نوع تحركى را در جبهه آذربايجان تحت نظر دارند. هر نوع حمله زمينى از سوى دشت به طرف ارتفاعات مستلزم تلفات انسانى بسيار بالايى است. از سال ۱۹۹۴ تاكنون، ارامنه قره باغ قدرت بيشترى گرفته اند و از نظر سياسى موفق شده اند دفتر جمهورى قره باغ را در ايالات متحده آمريكا تاسيس كنند. آنان از سوى ارامنه جهان حمايت مى شوند و لابى ارامنه در ايالات متحده، فرانسه و ديگر كشورها بر تصميم گيرى رهبران تاثير مى گذارند. تحولات ديپلماتيك اخير در زمينه بحران قره باغ نشان مى دهد كه همه طرف هاى درگير در اين مناقشه، به نوعى بر اين مسئله اذعان دارند كه اين مناقشه با وجود تاكيد آنان به حل سريع آن، در يك وضعيت گيج كننده اى قرار دارد كه حل آن را به تاخير مى اندازد. در جريان اجلاس كشورهاى عضو CIS در ۲/۹/۲۰۰۵ در قازان (تاتارستان) بين على اف و كوچاريان ديدارى بى نتيجه انجام گرفت. در اين زمان در ديدار دبيركل ناتو در ۲۵/۱۰/۲۰۰۵ وى اظهار داشت كه ناتو در صلح قره باغ مشاركت نخواهد داشت، موردى كه بارها دبيركل قبلى ناتو در ديدارهاى خود از منطقه اعلام داشته بود. با اين حال جمهورى آذربايجان در رسانه هاى خود وعده مى دهد كه ناتو به زودى قره باغ را از ارامنه باز پس گرفته و به آنان خواهد داد. در اول و دوم فوريه ،۲۰۰۶ نمايندگان گروه مينسك از ارمنستان و آذربايجان بازديد و رهبران دو كشور را به ملاقات و گفت وگو در فرانسه دعوت كردند. متعاقب آن سران دو كشور در ۱۱-۱۰ فوريه به دعوت ژاك شيراك به پاريس عزيمت و در رامبولى با يكديگر ملاقات كردند، اما اختلاف نظر دو طرف به قدرى زياد بود كه آنها ترجيح دادند درباره اين موضوع كنفرانس مطبوعاتى نداشته باشند و اعلام موضع را به وزراى خارجه خود محول كردند. مجدداً با تحركات گروه مينسك وزراى خارجه دو كشور در ۱۹ مه ۲۰۰۶ در استراسبورگ فرانسه ديدار و درباره تحولات مناقشه قره باغ به گفت وگو پرداختند كه بى نتيجه بود. در اين زمان، ارامنه قره باغ چهاردهمين سال بازگشايى دالان لاچين را جشن گرفتند. با اين حال نمايندگان گروه مينسك در اول و دوم فوريه ۲۰۰۶ از هر دو كشور ديدار و در زمينه مناقشه گفت وگو كردند. ديدارهاى فرانسه نشان داد كه قدرت تاثيرگذارى فرانسه بر بحران قره باغ ناچيز است. ايالات متحده با بهره گيرى از ناكامى هاى فرانسه و براى اثبات قدرت تاثيرگذارى خود بر منطقه، با على اف رئيس جمهور آذربايجان در آوريل ۲۰۰۶ در كاخ سفيد ملاقات و درباره برخى مسائل جهانى و منطقه اى از جمله درباره برنامه هسته اى ايران و مناقشه قره باغ به گفت وگو نشست. به طور كلى دو مورد اساسى تر از ديگر موارد بحران قره باغ و ادامه آن را تشديد مى كند. درخواست ارامنه قره باغ براى شركت در مذاكرات صلح به عنوان طرف سوم كه مورد تاييد ارمنستان و گروه ميانجيگران است ولى آذربايجان به شدت با آن مخالفت مى كند زيرا به منزله شناسايى رسمى جنبش قره باغى ها قلمداد خواهد شد. برگزارى رفراندوم از سوى جامعه جهانى كه آذربايجان به دفعات آن را رد كرده است. آذربايجان به خوبى مى داند كه جمعيت رسمى قره باغ قبل از بحران ۸۶ درصد ارمنى بود و اكنون كه در آنجا هيچ آذرى اقامت ندارد، اين رقم به ۱۰۰ درصد مى رسد و هر نوع همه پرسى تعيين سرنوشت، به نفع ارامنه خواهد بود چه رفراندوم استقلال و چه رفراندوم پيوستن به ارمنستان. علاوه بر اين دو مورد، آذرى ها با طرح الحاق اساساً مخالفند و نمى پذيرند تحت هر شرايطى اين موضوع مطرح شود. آنها پيشنهاد اعطاى خودمختارى سطح بالا براى ولايت قره باغ كوهستانى در چارچوب حاكميت آذربايجان ارائه مى دهند و آن هم فقط پس از آزاد سازى اشغال اراضى هفت ناحيه (رايون) خارج از ولايت قره باغ. در مورد پيشنهاد هاى گروه ميانجيگران در زمينه تبادل اراضى براى امكان اتصال نخجوان به آذربايجان ارامنه با آن به شدت مخالفند زيرا در آن صورت ارمنستان در جنوب از دسترسى به مرزهاى بين المللى و ارتباط مستقيم با ايران محروم خواهد شد. البته آذربايجان و تركيه با اين طرح موافقت دارند زيرا ارتباط زمينى مستقيم تركيه با خاك اصلى آذربايجان فراهم خواهد شد كه آرزوى ديرينه پان تركيست ها از گذشته دور تاكنون بوده است. ايران نيز با اين طرح مخالف است زيرا از طرف شمال، در قلمرو ترك ها محصور خواهد بود و منافع ملى ايران و وحدت ملى آن را به مخاطره مى اندازد.آذرى ها غرب را به هوادارى از ارامنه متهم مى كنند. به ويژه اينكه افتتاح دفتر جمهورى قره باغ در واشينگتن و فعاليت گسترده آن كه موجب شناساندن قره باغ به جامعه جهانى شده است، نارضايتى آذربايجان را به دنبال داشته است. آذرى ها مى گويند به جاى اينكه غربى ها از ارامنه بخواهند كه به اشغال خود پايان دهند، از آذرى ها كه مظلومان اين مناقشه اند، مى خواهند كه با ارامنه صلح كنند. ديپلمات هاى گروه صلح پيشنهادى را ارائه داده اند كه عبارت است از استقرار سربازان حافظ صلح بين المللى بين ولايت قره باغ و آذربايجان و تخليه نواحى هفت گانه اشغالى آذربايجان در پيرامون قره باغ و پس از آن برگزارى رفراندوم در ۱۰ سال آينده. با اين پيشنهاد ميانجيگران براين باورند كه اصول اساسى آنها شناسايى و پيشنهاد شده است و براى حل مناقشه راه حل منصفانه اى ارائه داده اند. آنها در ۶ ژوئن ۲۰۰۶ اظهار تاسف خود را از اينكه طرفين هنوز به اين اصول براى موفقيت دست نيافته اند، اعلام نموده اند. على اف در مذاكرات سال گذشته در فرانسه از اين ابتكار استقبال نكرد و استدلال كرد كه اين رفراندوم موجب پيوستن قره باغ به ارمنستان خواهد شد. او مخالف شناسايى دو ژور هر بخشى از خاك آذربايجان توسط جامعه جهانى است. ميانجيگران اعلام كرده اند چنانچه در سال جارى موافقتنامه صلح امضا نشود، اين امر تا سال ۲۰۰۹ به تاخير خواهد افتاد. زيرا در سال ۲۰۰۸ هر دو كشور انتخابات رياست جمهورى خواهند داشت و علاوه بر آن در ارمنستان انتخابات پارلمانى نيز در سال آينده برگزار خواهد شد. در اين ميان گفته شده است كه به نماينده آمريكا در گروه مينسك، استون مان در وزارت خارجه ايالات متحده پست جديدى محول شده است. اين نشانه آن است كه آمريكا از برقرارى صلح در قره باغ نااميد شده است. ديدار على اف و كوچاريان در رامبولى فرانسه در ۱۱-۱۰ فوريه ۲۰۰۶ كه به ابتكار ژاك شيراك رئيس جمهور فرانسه برگزار شد، نتايج مثبتى به دنبال نداشت و آذربايجان را سخت آزرده كرد و روساى جمهور دو كشور از برگزارى كنفرانس مطبوعاتى خوددارى و آن را به وزراى خارجه خود محول كردند. وزير خارجه آذربايجان در تلويزيون «ليدر تى وى» اظهار داشت كه آذربايجان مخالف برگزارى رفراندوم است و آن را نمى پذيرد. وزير خارجه ارمنستان نيز از بى حاصل بودن نتايج مذاكرات به علت سر سختى طرف آذرى اظهار تاسف كرد. ديدار روساى جمهور دو كشور نيز در ۵-۴ ژوئن در بخارست پايتخت رومانى در زمان برگزارى اجلاس سران كشورهاى عضو سازمان همكارى كشورهاى حوزه درياى سياه كه دومين ديدار آنها در سال ۲۰۰۶ بود، نتيجه اى در بر نداشت. در كنفرانس بين المللى «قفقاز بدون مناقشه و تروريسم: گفت وگوى تمدن ها در چهار راه قفقاز» كه در ۱۸-۱۷ مه ۲۰۰۶ در ايروان برگزار شد، با وجود دعوت از آذربايجان، آنها نماينده اى به اين كنفرانس اعزام نكردند. در اين كنفرانس مواضع ارمنستان براى پيشنهاد گروه مينسك مثبت بود و از نرمتر شدن ارامنه و پذيرش مصالحه حكايت داشت. در اين كنفرانس وزير خارجه جمهورى قره باغ در كنار مشاور رئيس جمهور آركادى قوكاسيان نيز شركت داشتند. وزير خارجه قره باغ اعلام داشت در جامعه اى كه استقلال مونته نگرو از صربستان با رفراندوم پذيرفته مى شود، حتماً رفراندوم قره باغ نيز مى تواند به بحران قره باغ پايان دهد. در همين رابطه و در ۲۲ فوريه ،۲۰۰۶ معاون پارلمان روسيه اعلام كرد استقلال كوزوو مى تواند مدلى براى موارد مشابه در قفقاز از جمله قره باغ باشد. در اين ميان آنچه بيش از هر چيز ديگرى به نفع ارامنه قره باغ پيش مى رود، سر سختى آذربايجان براى پذيرش هر نوع روش مصالحه است كه در نهايت جامعه جهانى را به سوى پيشنهاد طرح برگزارى همه پرسى رهنمون كرده است. آذربايجان به خوبى مى داند كه در صحنه بازى قره باغ موقعيت مناسبى ندارد و در روند بحران قره باغ مشكلات داخلى خود را فرافكنى كرده و به جاى پرداختن به حل موضوع، پيروزى ارامنه در آغاز درگيرى ها را به كمك كشورهاى همسايه و روسيه نسبت داده است. اما بحران همچنان ادامه دارد.به نقل از: سايت ايراس

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 May 2007 June 2007 September 2007 October 2007 November 2007 August 2008