بررسي روندتاريخي مناسبات ايران و دول بيگانه وتاثيرات آن
مقدمه: بررسي اوضاع بين المللي
بروز انقلاب كبير فرانسه و تبعات ناشي از آن در سطح بين المللي امري نيست كه بتوان در تاريخ معاصر به سادگي از كنار آن گذشت .اين تحول جهانشمول بدون شك تاثيرات ديرپايي را در منطقه از خود بر جاي گذاشت اما آنچه شدت اين تاثير را دو چندان ميكند همانا ظهور ناپلئون بناپارت به عنوان وارث انقلاب كبير فرانسه ميباشد . اقدام ناپلئون بناپارت درمخالفت با انگليس و سعي وي در به زانو در آوردن امپراطوري بريتانياي كبير خواسته يا نا خواسته قاره آسيا ؛ هندوستان و ايران را نيز به گردونه اين رقابت حياتي كشانيد.از طرفي نزديكي فرانسه به حاكمان قاجاري انگلستان را در عرصه كشمكش سياسي در آسيا مصمم تركرده و از طرف ديگر شديدترين و طولاني ترين محاربات در منطقه آسياي غربي در اين عصر آغاز شد مساله همداستاني انگلستان و روسيه در برابر فتوحات ناپلئون دولت انگلستان را به مداخله و ميانجيگري در محاربات ايران و روسيه مجبور نمود و به اين دليل زيانهاي جبران ناپذيري را متوجه مردمان منطقه نمود .
ولي با توجه به شيوه هاي حكومت داري و طرز تفكر حاكمان و مردم اين نواحي چيزي جز زيان عايد اين منطقه نگرديد .به بيان بهتر رقابتهاي فرانسه و انگليس و روسيه كه اساس آن بر حفظ قدرت امپراطوريهاي آنان استوار بود مردمان و قدرتهاي اين منطقه را به عنوان ابزار و وجه المصالحه در راستاي منافع خويش به كار گرفتند. وبعد از پايان موقت درگيريهانه تنها آنان ار به حال خويش رها نمودند بلكه براي آينده آنان بيز تصميم گيري كردند كه تحميل قراردادهاي متعدد برحاكمان قاجار يكي از موارد متعدد آن ميباشد .براي وضوح هرچه بيشتر مطلب ، جادارد نگاهي گذرا به قراردادهاي منعقدشده با حاكمان قاجاري در اين دوره داشته باشيم تا اصل و اساس و حقايق اوضاع مشخص تر گردد .
* قرارداد فين كنشتاين ( finkenstein)
پيچيدن آوازه شهرت و قدرت ناپلئون باعث شد تا فتحعليشاه به تاريخ رمضان 1219ه. ق / دسامبر 1805 م. نامه اي بزاي وي ارسال دارد ( شروع امپراطوري ناپلئون 18 مي 1804 م.) كه امپراطور فرانسه نيزبنابه منافع سياسي ونظامي كشور متبوع خويش آمده هيئتي را به رياست«آمده ژوبر»( amide jaubert ) منشي مخصوص و مترجم زبانهاي شرقي و هيئت ديگر را به رياست «كاپيتان روميو» ( romieux) آ جودان مخصوص واگذار نمود و در مراحل بعد نيز افرادي از سوي ناپلئون براي تكميل اطلاعات وي درباره اوضاع منطقه اعزام ميشدند.
بعداز اين رايزني هاي ديپلماتيك نهايتا به تاريخ25 صفر1222 ه. ق / 4 مي 1807 م. عهدنامه مودت و نظامي معروف به«فين كنشتاين» مشتمل بر 16 ماده از طرف«ميرزا رضا خان قزويني» به نيابت از ايران و«هوگ برنارماره» به نيابت از فرانسه در اردوگاه فين كنشتاين در لهستان امضا شد ،كه در آن استقلال ايران و حق حاكميت آن بر گرجستان و نيز مساعدت به ايران در برابر روسيه مد نظر قرار گرفته بود.نكته حايز اهميت اينكه در اين قرارداد نيز تحريك ايران به مقابله با انگليس و اخراج آنها از ايران لحاظ شده بود.به دنبال آن ماموريت ژنرال گاردان در ايران بميان مي آيد كه البته با كارشكني انگليس و نيز برهم خوردن موازنه قوادر سطح بين المللي وكنارآمدن ناپلئون با تزار روس در معاهده «تيلسيت»(tilisit )در سال 1222 ه . ق / 8 ژوييه 1807 م. بدون نتيجه باقي ميماند . به اين ترتيب ملاحظه ميشود كه به چه صورت مصالح و منافع يك كشور دستخوش مطامع بيگانگان ميگردد وآن به عنوان وجه المصالحه در جريان بازيهاي سياسي دول زورمدار در ميآيد .
* قرارداد « سرجان ملكم »((sir john malkom( 1215 ه.ق / 1800.م ) با فتحعلي شاه : اساس آن بر دخالت شاه ايران در افغانستان براي جلوگيري از حمله زمانشاه فرمانفرماي كابل به هندوستان اسوار ميباشد .
* عهدنامه مجمل يا قرارداد جونز : بين «سر هارفورد جونز» از طرف انگليس و «ميرزا شفيع خان» و «حاجي محمد حسين نظام الدوله» به تاريخ 25 محرم الحرام 1224ه . ق/ 12 مارس 1809 م. امضا شد .كه در آن انگليس تعهد ميكرد ساليانه 12 هزار ليره ( 160 هزار تومان ) براي مخارج سپاه آذربايجان تا مدتي كه آن سپاه به جنگ با روسيه اشتغال داشته باشدبپردازد و تدارك توپ و تفنگ به حد كافي براي ايران و تربيت و تعليم سربازان ايران بوسيله افسران انگليسي و....را فراهم نمايد.
* قرارداد گلستان : به تاريخ 16 ژوييه 1812 م. پيمان اتحادي بين انگليس و روسيه منعقد شد كه اساس ائتلاف جديدي بر عليه ناپلئون به شمار ميرود در اين پيمان طرفين تعهد كردند به هيچ عنوان با ناپلئون كه در صدد حمله به روسيه بود قرارداد صلح جداگانه اي منعقد ننمايند .به مجرد امضاي چنينن پيماني افسران و مستشاران انگليسي حاضر در اردوي ايران كه بر طبق عهدنامه مجمل موظف به خدمت بودند ، پستهاي خودرا ترك كردند . اقدام سياسي و نظامي انگليس مقارن با آغاز تهاجم همه جانبه روسها گرديد ( اكتبر 1812 م. ) شكست سنگين عباس ميرزا در اصلاندوز و محاصره ايروان از سوي روسها باعث شد تا با اشغال لنكران در 12 ژانويه 1812 .م تمام سواحل درياي خزر به دست روسها بيفتد .بعد از چنين خيانتي از سوي انگليس و به جهت عدم كاميابي كامل روسها در اشغال اراضي قفقاز و آذربايجان ،«سرگوراوزلي»، سفير انگليس در تهران ، فتحعليشاه را براي انعقاد پيمان صلح تحت فشار قرارداد و او را به قطع كمكهاي نظامي انگليس تهديد نمود و او نيز عليرغم مخالفت عباس ميرزا با انعقاد پيمان صلح موافقت كرد و به اين ترتيب در مذاكرات صلح كه دراردوگاه قواي روسي در كنار رودخانه زيره( يا زيوه ) در قريه گلستان واقع در قاراباغ به عمل آمدودرآن ميرزا ابولحسن خان شيرازي به نمايندگي از دولت ايران و ژنرال نيكولاي راديشچف فرمانده نيروهاي قفقازاز سوي دولت روسيه تزاري حضورداشتند پس از مذاكرات مفصل سر انجام به تاريخ29 شوال 1228ه.ق / 12 اكتبر 1813م. عهدنامه گلستان به امضا رسيد .نكته بسيار مهم در اين بحث تلاشي است كه سر گور اوزلي،در راه انعقاد آن از خود بروز ميدهد و اين تلاش نيز از ديد مقامقت روسيه پوشيده نماند زيرا به هنگام مراجعت وي از ايران از راه روسيه از او به مانند يك پادشاه استقبال كردند .عهدنامه گلستان دريك مقدمه ويازده فصل تنظيم شده است ودربخشهايي ازاين عهدنامه اين چنين آمده است :
اول : بعد از اين امور جمگ و عداوت و دشمني كه تا حال در دولتين روسيه و ايران بوبه موجب اين عهدنامه الي الابد مقطوع و متروك و مراتب مصالحه اكيده و دوستي و وفاق شديد ميانه دولتين عليتين پايدار و سلوك خواهد بود
دوم : به موجب رضايت طرفين ،طرفين در هر موضع و جايي كه الي قرارداد مصالحه الحال بوده است از آن قرار باقي و تمامي اولكاي ولايات خوانين نشين كه تا حال در تحت تصرف هر يك از دولتين بوده كماكان در ضبط و اختيار ايشان بماند .براين اساس خط مرزي بين ايندو مملكت اين چنين مشخص ميشود: كه از ابتداي اراضي آدينه بازار به خط مستقيم از راه صحراي مغان تا به معبر يدي بلوك رود ارس و از بالاي كنار رود ارس تا اتصال و الحاق رودخانه كپنك چاي به پشت كوه مقري واز آنجا خط حدود ولايات قراباغ و نخجوان و ايراوان و نيز گنجه متصل گرديده بعد از آن حدود كه به ولايات ايراوان و گنجه وهم حدود قزاق و شمس الدين بود تا مكان ايشك ميدان مشخص و مفصل ميسازدو از آنجا تا بالاي سر كوههاي طرف راست طرق و رودهاي حمزه چمن و از كوههاي پنبك تا گوشه محال شوره گل و از آنجا تا كوه برف آلداگوز تا حدود قريه سدره به رودخانه آرپاچاي ملحق و متصل ميگردد و چون ولايات طالش در هنگام عداوت و دشمني دست بدست افتاده است به جهت زيادت صدق و راستي حدود ولايات مزبور را از جانب انزلي و اردبيل بعد از تصديق صلحنامه وكلاي طرفين تشخيص و تمييز خواهند كرد .( دراين بند نقاط مرزي طرفين عمدا و با همياري انگليس به طور واضح مشخص و معلوم نگرديد و اين مسيله از جمله مواردي است كه در مراحل بعدي كاركرد ويژه خويش را به اثبات رسانيد و آن همانا شروع دوره دوم جنگهاي ايران و روس بوده است .)
سوم : اعليحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم كل ممالك ايران به جهت ثبوت دوستي و وفاق به اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه دارند به اين صلحنامه به عوض خود و وليعهدان عظام تخت شاهانه ايران ولايات قاراباغ ، گنجه ( اليزابت پل ) ، شكي ، شيروان ، قوبا، دربند ، بادكوبه ، وهر جا از ولايات طالش را با خاكي كه الان در تصرف دولت روسيه است و تمامي داغستان و گرجستان و محال شوره گل و آچوق باشي و كورنه و منكريل و انجاز و تمامي اولكه و ارضي كه در ميانه قفقازيه و سر حدات معنه الحاليه بوده و نيز آنچه از اراضي و اهالي قفقازيه الي كنار يرياي خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالك امپراطوري روسيه ميدانند .
چهارم : هر گاه هر كدام از فرزندان فتحعليشاه كه به ولايتعهدي انتخاب گردند دولت روسيه از او حمايت خواهد كرد. پنجم : به جز دولت روسيه هيچ كشوري حق داشتن نيروي دريايي نظامي در درياي خزر را نخواهد داشت .ششم: ظرف سه ماه از تنظيم اين عهدنامه بايد اسراي طرفين در قراكليسا مبادله گردند .و تمام افراد بايد به وطن اصلي خويش مراجعت و اسكان يابند .هفتم : تمام هزينه ها و مخارج ايلچيان طرفين بر اساس رتبه و درجه بايد ازسوي طرفين پرداخت گردد .
هشتم: تجارت بين طرفين برقرار وبدون مزاحمت ميبايستي كالاها و امتعه طرفين مبادله گردند و دولت ايران بايستي كه تمام وسايل مورد نياز تجار روس را در ايران براي صدور كالاهاي روسي به ديگر نقاط آماده و مهيا گرداند.نهم : ميزان گمرك دريافتي در ايران از كالاهاي روسي از يكتومان مبلغ پانصد دينار در يك بلده گرفته از آنجا به اموال مذكور به هر ولايت ايران كه بروند چيزي مطالبه نگردد.دهم: تجار طرفين مختارند كه اموال و امتعه خودرا به فروش رسانده و در عوض آن هر چيزي را كه مايل باشند معاوضه نموده وآنرا خريداري نمايند و در اين راه نيازي به اجازه عمله گمرك نميباشد.يازدهم : اين قرارداد كه از سوي وكلاي طرفين امضا ميگردد بايد ظرف سه ماه از تاريخ اين امضا دولتين طرفين آنرا رسما تاييد نمايند ( تحريرا في معسكر اروسيه و رودخانه زيوه من محال گلستان متعلقه به ولايات قراباغ بتاريخ 29 شوال 1228 ه.ق مطابق 12 اكتبر 1813.م ) .
* قراردا مفصل : به وكالت سر گور اوزلي ( ( sir gore ouseley browentسفير انگليس در ايران وميرزا شفيع و حاج محمد حسين نظام الدوله شامل 12 فصل به تاريخ 29 صفر المظفر 1227ه.ق / 14 مارس 1812 .م. اين قرارداد بعد از انعقاد قرارداد گلستان امضا شد و مكمل عهدنامه مجمل به شمار ميرود و به موجب آن دولت انگليس متعهد ميشود هر وقت دولت ثالثي به ايران حمله كند اسلحه و مهمات و كمك نظامي به ايران بدهد و ضمنا كمك مالي خودرادر زمان جنگ به 200000 هزار تومان افزايش دهد .
* عهدنامه تهران يا قرارداد مفصل و قطعي : به تاريخ 12 ذي حجه الحرام 1229 ه.ق / 25 نوامبر 1814 .م به وكالت سر هنري اليس( sir henry ellis ) وزير مختار انگليس در تهران و ميرزا شفيع خان صدر اعظم امضا شد و تنها فرق بين اين قرارداد با ديگر قراردادها در اين است كه روابط دو كشور را با اوضاعي كه پس از سقوط ناپلئون بوجود آمده بودتطبيق داده است و درآن تصريح شده است كه كمك نظامي انگليس به ايران در صورتي ممكن است كه در اين جنگها ايران طرف متجاوز نباشد و ضمنا مقرر شد كه سر حدات قطعي ايران و روسيه با اطلاع و نظر نمايندگان سياسي انگلستان تعيين گردد تا هم از هجوم روسها جلوگيري كرده و هم ايران را به عنوان اولين خط دفاعي عليه تجاوز به هند در دست داشته باشند .
بعد از وقايع به سال 1817.م / 1234 ه.ق و بر اساس برنامه از قبل آماده شده و توافق بين روس و انگليس ، هيئت روسي به رياست مازاروويچ براي حل اختلافات برجاي گذاشته شده از زمان عهدنامه گلستان ، وارد تهران شد و كميسيون مرزي ايران و روسيه در ژانويه 1818 .م تشكيل شد اما بدون نتيجه خاتمه يافت .عمده ترين منطقه مورد مناقشه مناطق بالقلو و گوگ چاي بودند كه به موجب توافق بين فتحعلي خان رشتي و ژنرال آلكساندر يرمولوف ، گوگ چاي به روسها واگذار شده و در عوض منطقه قپان به ايران واگذار گرديد .كه به دليل امتناع عباس ميرزا ، روسها گوگ چاي را تصرف نمودند.
اين مسايل ازيك طرف به علاوه بدرفتاريهاي روسها در بين مسلمانان قفقازيه و خشونت تكبر پرنس منچيكف ،سفير فوق العاده روسها در ايران باعث گرديد تا اين بار هم سياست مخرب انگلستان در ايران ابتكار عمل را در دست بگيرد زيرا آنها مايل بودند كه هم جلوي روسها را بگيرند و هم زمينه تضعيف هر چه بيشتر موقعيت ايران و آذربايجان رافراهم كنند ، براين اساس زمينه را براي شروع مجدد جنگ فراهم نمودند .اين مرحله از جنگ به تاريخ 25 ژوين 1826.م / 1241ه. ق با حمله عباس ميرزا به لنكران و طالش شروع شد همزمان قيام سراسري در قفقازيه برحمايت از اقدام عباس ميرزا شكل گرفته و روندي صعودي به خود گرفت كه از همه مهمتر قيام مردم گنجه ميباشد .موفقيتهاي عباس ميرزا در اثر كارشكني هاي دربار تهران و و سردي روابط بين فتحعليشاه و عباس ميرزا ، كه حتي باعث واگذاري بخشي از فرماندهي قشون به اللهيارخان آصف الدوله شد ، روند صعودي مقاومت و برتري را متوقف كرده و كفه ترازو را به نفع روسها سنگين تر گردانيد .همزمان با اين تدابير ابلهانه دربار تهران و مركز نشينان آن فرماندهي روسها به ژنرال پاسكيه ويچ((g. paskiewitch واگذارشده و جنگ مغلوبه شد .عليرغم در خواستهاي مكرر عباسميرزا از فتحعليشاه مبني بر ارسال كمك مالي ، اين درخواستها مقبول طبع درباريان مركز نشين نيفتاده و عباس ميرزا ناگزير به تامين مخارج حنگي با اتكا به منابع محدود ايالت آذربايجان گرديد و در اين صورت نتيجه جنگ نيزاز قبل مشخص بود ،زيرا امكانات و منابع يك ايالت جنگ زده براي مقابله با منابع نا محدود يك امپراطوري عظيم به هيچ عنوان جوابگو و برآورنده نياز نبوده است .براين اساس ،با فتح ايروان در 15 اكتبر 1827/ 1243 ه.ق توسط «پاسكيه ويچ» و افتادن تمام ماورائ ارس به دست روسها ، تبريز به تاريخ 24 اكتبر 1827 م . / 1243 ه. ق توسط ژنرال آريستوف سقوط كرد .با سقوط تبريز اين بار هم انگلستان و سياست آن در ايران به كار افتاد و سر جان مك دونالد ( sir john mac donald ) سفير انگلستان در تهران كه منافع كشورمتبوع خويش را در خطر ميديد پيشنهادميانجيگري ومتاركه جنگ را تقديم دربار تهران كرد و دربار تهران هم كه قلبا از رودرويي با روسها نگران و تنها در پي حفظ تاج و تخت خويش بود به سرعت آنرا قبول نمود و مذاكرات صلح در قريه تركمنچاي مابين عباس ميرزا و ميرزاابولحسن خان وزير امور خارجه و ميرزا ابوالقاسم قايم مقام به نيابت از ايران و ژنرال پاسكيه ويچ و افسران ستاد وي از طرف روسها آغاز شد نكته جالب در اين مذاكرات اين است كه در آن دكتر جان مك نيل پزشك سفارت انگليس در تهران نيز به عنوان ناظر شركت كرده بود .
اين مذاكرات منجر به انعقاد قراردادي در تاريخ گرديد كه سرنوشت ممالك محروسه ايران را به مدت يك قرن يعني تا سقوط حكومت تزارهاو سرنوشت آذربايجان را براي مدت نامعلومي به دست روسها داد اين قراردادكه به تاريخ 5 شعبان 1243 ه. ق / 10 فوريه 1828 م. امضاشد، داراي معاهده سياسي و تجارتي و صورتي در باب پذيرايي سفراو مامورين سياسي است .خلاصه اي از اين قرارداد اين چنين است :
اول: خانات ايروان و نخجوان با كليه دفاتر و اسناد راجع به حكومت در ظرف مدت شش ماه به دولت روسيه واگذار شود .دوم: دولت ايران متعهد است كه تمام ممالك و جزايري كه ما بين خط تحديدي و تيزه جبال قفقازيه و درياي خزر است و نيز اهالي بدوي و غيره اين نواحي متعلق به دولت روسيه است .
سوم: نقاط مرزي در اين قرارداد عبارتنداز :از مرز عثماني در آغري كوچك تا قراسوي سفلي تا ملتقاي آن با راس كه محاذي شرور است تابه قلعه عباس آباد تا يدي بلوك و جلگه مغان و آدينه بازار و ساري قميش و از آنجا تا آدينه بازار شرقي الي تپه هاي جگير ( تمام آبهاي رو به خزر به روسيه متعلق است ) .در نقاط كوهستاني نيز دامنه كوههاي رو به خزر به روسها و دامنه آن طرف به ايران متعلق است .از تپه هاي جگير تا سرحد كوههاي طالش و ارشق الي قله كمرقوئي متعلق به روسيه است تا كوههاي حدفاصل بين بلوك زوند و ارشق الي بلوك ولكيج .و براين قاعده بلوك زوند متعلق به روسيه است .قلل كوه كلوپوتي واقع در بلوك ولكيج تا رودخانه موسوم به آستارا و از آنجا خط سرحدي مجراي آستارا را الي مصب آن در درياي خزر طي نموده و حدود خاك دولتين را به اتمام ميرساند.چهارم: دولت ايران براي جبران خسارات وارده بر اتباع روس مبلغ ده (10) كرور تومان يا بيست ميليون منات نقره ،به دولت روسيه بپردازد .( نكته بسيار مهم در اين بند آن است كه براساس قرارداد منعقده ايالت آذربايجان تازمان پرداخت اين غرامت در اشغال روسها باقي خواهد ماند و براي اين امر نيز به تاريخ 5 فوريه 1828 م. / 5 شعبان 1243ه. ق قراردادي جداگانه منعقد گرديد و به امضاي طرفين روس و ايراني رسيد).پنجم: حق قضاوت كنسولي ( كاپيتولاسيون) به اتباع روس در ايران داده ميشود.و اين امر مقدمه اي براين شد تا در قرن نوزدهم ساير كشورها نيز براساس شرط دولت كامله الوداد خواهان چنين حق نا مشروعي شوند.
بعد از اتمام اين چنين برنامه اي ژنرال روسي با دريافت 2.5 ميليون تومان بابت قسط اول غرامت جنگ به قشون خود فرمان عقب نشيني داد اما دولت ايران براي پرداخت 1.2 ميليون تومان قسط دوم كه موعد آن شش ماه بعد بود مبلغ كافي دراختيار نداشت واين بار هم متوسل به انگليس شد .جواب دولت انگلستان بسيار در خور توجه ميباشد :«چون دولت ايران در حمله به روسيه مقدم بوده لذا استحقاق دريافت كمك مالي سالانه را كه بر اساس قرارداد تهران معين شده بود را ندارد» .
اما به دولت ايران پيشنهاد كرد مبلغ 250 هزار تومان بپردازد مشروط بر اينكه عهدنامه تهران اصلاح و دو ماده مربوط به كمك مالي و هزينه قشون از آن حذف گردد .به اين ترتيب ملاحظه ميشود كه رقابت«خرس و نهنگ» در اين منطقه تنها و تنها براساس منافع آنها بوده و آنكه تاوان اين رقابت را ميپردازند ملتهاي منطقه ميباشند.
منابع :
1) تاريخ روابط سياسي ايران وانگليس:محمودمحمود،تهران،اقبال،1367،جلداول.
2)تاريخ روابط خارجي ايران:عبدالرضاهوشنگ مهدوي،تهران،اميركبير،1375.
3)راهنماومشخصات معاهدات دوجانبه ايران:تهران،دفترمطالعات سياسي وبين الملل،1370.
4)ايران دردوره سلطنت قاجار: علي اصغر شميم، تهران،مدبر، 1374 .
5)تارخ معاصرايران:پيترآوري،ترجمه محمدرفيعي مهرآبادي،تهران،عطايي،1373،جلداول.
6)تاريخ ايران:سرجان مالكوم،ترجمه ميرزااسماعيل حيرت اصفهاني،تهران،سعدي،1340،جلددوم.
7)ايران دردوره قاجاريه:رابرت گرانت واتسون،ترجمه وحيدمازندراني،تهران،سيمرغ،1351.
8)پيرو كارلوتربرنو:رقابتهاي روس و انگليس درايران وافغانستان،ترجمه عباس آذرين،تهران،علمي فرهنگي،1362.
e.mail: fatihturk_mede@yahoo.com
0 Comments:
Post a Comment
<< Home